ماموستا mamosta1

چند کلمه در شرح محتوای وب‌سایت...

ناگفته هایی که در دل دارم

چند صباحی است که در شهر ما و صدالبتّه در میهن عزیز ما،مدرک گرفتن و درس نخواندن و بی سوادشدن و ارتقای رتبه و رسمی شدن قراردادی ها با مدارک کاملاً غیر قانونی و...و...و...و... مد شده است!!!! جای بسی تعجّب و شگفتی است نسلی که خود دردها چشیده و سختی ها کشیده و با هزاران زحمت و رنج در دوران سخت جنگ هشت ساله ی تحمیلی درس خوانده است(منظورم معلّمان امروز است ) این چنین ارزش علم و کار و پیشه ی خود را هیچ می انگارند و به بهای ناچیزش می پندارند؟ آیا آنان که امروز بر اریکه ی مدیریّت مدارس و مسئولیّت های ستادی و اداری مشغول اند و خود را عقل کل می دانند از وجدان خود خبر ندارند که این چنین خود را بازیچه ی افرادی کرده اند که در جلسه ی امتحانات نهایی سوم راهنمایی و برخی اوقات سوم متوسطه و پیش دانشگاهی در مقابل بعضی توصیه ها و بعضاً مادیات و تهدیدات همه چیز را زیر پا می نهند و به قانون و مقررات آموزش و پروش ارجی نمی گذارند و نقل محافل می کنند خود را؟؟؟؟ همین چند روز پیش در منزل یکی از آشنایان بودم که برادرشان در یکی از حوزه های شهرمان امتحان داده اند. مدیر حوزه ی امتحانی به برادر ایشان و عدّه ای دیگر از داوطلبان فرموده اند اگر شما به مدرسه کمک مالی کنید من شما را کمک می کنم تا در امتحانات قبول شوید و مدرک خود را بگیرید. حتی مواردی هست که افرادی را به جای داوطلبان اصلی به حوزه ی امتحان فرستاده اند و هیچ کسی هم گوشش به این خلاف ها و غیرقانونی ها بدهکار نیست!!! جای بسی تعجّب است که قداست و بزرگی و آبروی امتحانات و آموزش و پرورش و معلّمان از طرف برخی افراد در داخل آموزش و پرورش به بازیچه گرفته می شود و گویا مسئولان دلسوز!!! فعلاً در خواب هستند!!! به راستی اگر امروزه برخلاف چندین سال قبل (دهه های 70 و 80 ) معلمان و علم و آموزش و پرورش جایگاه خود را از دست داده است مصداق این ضرب المثل است که فارس ها می گویند: < از ماست که بر ماست> و به قول کردزبان ها < دار هوره له خوی نه بی ناقه لشی!!!>

صدالبتّه که ناگفته هایم بسیار بسیار بیشتر از این مواردی است که نوشته ام امّا به امید خداوند منّان در روزهای آتی بیشتر خواهم نوشت.

با آرزوی سربلندی برای همه ی معلّمان امّا معلّمانی که دلشان برای آینده ی این مرز و بوم و نسل های امروز می سوزد که فرزندان خودشانند و آینده ی این مملکت.





نویسه جدید وبلاگ

روحمی بكه به حالم ئه ی شوخی كورده واری 

        كز بلبلان برآمد فریاد بی قراری


جه رگم برا به تیرت ئه و كاره كه ی ره وایه؟  

        مرهم به دست وما را مجروح می گذاری


گه رتوله كوری عاشق دابی ده بن هه مووگه ش 

   چون بر شكوفه بارد باران نو بهاری

 
عه ترت له باغه لی دا یا بونی میخه كانه؟ 

        یا مشك در گریبان بنمای تاچه داری؟

 
گولغونچه كه ی وه كووتون گه رچی هه مووجوانن





گزارش تخلف
بعدی